خواهران و برادران!
آغاز ماه مبارك رمضان را به همة شما، به همة مسلمانان، بهخصوص در كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، به هموطنانعزيزم در ايران و مجاهدان آزادي در زندان ليبرتي، تهنيت ميگويم.
رمضان، ماه نزول قرآن، ماه هدايت و تقوا، و ماه فرقان و مرزبندي با دنياي جاهليت و ارتجاع است و ماه تأكيد بر ارزشهاي اخص انساني در برابر همة چيزهايي است كه شيطان ضد بشر و نيروهاي ظلمت و اهريمني، ميخواهند به سرنوشت انسان تحميل كنند.
به اين مناسبت اجازه ميخواهم ماه رمضان امسال را ماه همبستگي با ملتهاي عراق، سوريه و ايران اعلام كنم؛ ملتهايي كه براي آزادي از چنگال حكومتهاي جابر و خونخوار، بهپا خاستهاند. همچنين ماه همبستگي با ملتهاي فلسطين و لبنان كه قربانيان خنجرها و خيانتهاي رژيم ولايت فقيه در ايران هستند.
آغاز ماه مبارك رمضان را به همة شما، به همة مسلمانان، بهخصوص در كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، به هموطنانعزيزم در ايران و مجاهدان آزادي در زندان ليبرتي، تهنيت ميگويم.
رمضان، ماه نزول قرآن، ماه هدايت و تقوا، و ماه فرقان و مرزبندي با دنياي جاهليت و ارتجاع است و ماه تأكيد بر ارزشهاي اخص انساني در برابر همة چيزهايي است كه شيطان ضد بشر و نيروهاي ظلمت و اهريمني، ميخواهند به سرنوشت انسان تحميل كنند.
به اين مناسبت اجازه ميخواهم ماه رمضان امسال را ماه همبستگي با ملتهاي عراق، سوريه و ايران اعلام كنم؛ ملتهايي كه براي آزادي از چنگال حكومتهاي جابر و خونخوار، بهپا خاستهاند. همچنين ماه همبستگي با ملتهاي فلسطين و لبنان كه قربانيان خنجرها و خيانتهاي رژيم ولايت فقيه در ايران هستند.
دوستان عزيز!
دربارة مصائبي كه به خصوص در سالهاي اخير، بر ملتهاي منطقه وارد شده، ناگفتهها بسيار است. با اين همه، به آنچه امروز در منطقة ما ميگذرد، نبايد تنها از منظر داغها و دردها نگريست؛ زيرا واقعيت مهمتري در حال تكوين است.
ملايان ايران با استفاده از سه جنگ بزرگ در عراق و افغانستان، و منافع بادآوردة اين جنگها طي ربع قرن، بهگسترش سلطة شوم خود در منطقه و توسعة بنيادگرايي و صدور تروريسم پرداخته بودند.
اما ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران، 3 سال و نيم بعد از شروع بهار عرب و انقلاب مردم سوريه، و حالا هم قيام مردم عراق، وارد روند معكوس شده و با شكستهاي بزرگ منطقهيي، موجوديتش بهلرزه در آمده است.
شعار و خواست اصلي جنبشهاي عظيم و بيسابقهيي كه از پايان 2010سراسر منطقه را در نورديد، آزادي و دموكراسي بود؛ شعاري كه در ذات خود بر ضد ديكتاتوري و بنيادگرايي بود؛ همان بنيادگرايي كه سرچشمهاش رژيم ولايت فقيه در ايران است.
اما آخوندهاي حاكم بر ايران، با تقويت گرايشهاي ارتجاعي تحت عنوان فريبكارانة «بيداري اسلامي»، تلاش كردند انقلاب و دموكراسي را در اين كشورها به گروگان گرفته و بنيادگرايي و تروريسم و افراطيگري را جايگزين كنند.
آنها ميخواستند همان بلايي را بر سر بهار عربي بياورند كه 35 سال پيش، بر سر انقلاب ايران آوردند. اما وقايع تونس، مصر و ليبي نشان داد كه هوشياري ملتهاي منطقه، بسا بيشتر از آن است كه اجازه بدهند تجربة انقلاب ربوده شدة ايران تكرار شود. آنها در مقابل ارتجاع ديني و بنيادگرايي، قد علم كردند و قيمت آن را ميپردازند.
هر چند آخوندهاي حاكم بر ايران و متحدانشان، يعني هلال افراطيگري و ارتجاع در منطقه، هنوز دست از توطئه برنداشتهاند؛ اما بنيادگرايي وارتجاع در شمال آفريقا، شكستهاي سختي از جبهة دموكراسي دريافت كرده است. مردم مصر با قيامشان در 30 ژوئن سال گذشته، از افتادن مهمترين كشور جهان عرب، به مسيري كه رژيم ولايت فقيه در ايران ميخواست، جلوگيري كردند.
دربارة مصائبي كه به خصوص در سالهاي اخير، بر ملتهاي منطقه وارد شده، ناگفتهها بسيار است. با اين همه، به آنچه امروز در منطقة ما ميگذرد، نبايد تنها از منظر داغها و دردها نگريست؛ زيرا واقعيت مهمتري در حال تكوين است.
ملايان ايران با استفاده از سه جنگ بزرگ در عراق و افغانستان، و منافع بادآوردة اين جنگها طي ربع قرن، بهگسترش سلطة شوم خود در منطقه و توسعة بنيادگرايي و صدور تروريسم پرداخته بودند.
اما ديكتاتوري مذهبي حاكم بر ايران، 3 سال و نيم بعد از شروع بهار عرب و انقلاب مردم سوريه، و حالا هم قيام مردم عراق، وارد روند معكوس شده و با شكستهاي بزرگ منطقهيي، موجوديتش بهلرزه در آمده است.
شعار و خواست اصلي جنبشهاي عظيم و بيسابقهيي كه از پايان 2010سراسر منطقه را در نورديد، آزادي و دموكراسي بود؛ شعاري كه در ذات خود بر ضد ديكتاتوري و بنيادگرايي بود؛ همان بنيادگرايي كه سرچشمهاش رژيم ولايت فقيه در ايران است.
اما آخوندهاي حاكم بر ايران، با تقويت گرايشهاي ارتجاعي تحت عنوان فريبكارانة «بيداري اسلامي»، تلاش كردند انقلاب و دموكراسي را در اين كشورها به گروگان گرفته و بنيادگرايي و تروريسم و افراطيگري را جايگزين كنند.
آنها ميخواستند همان بلايي را بر سر بهار عربي بياورند كه 35 سال پيش، بر سر انقلاب ايران آوردند. اما وقايع تونس، مصر و ليبي نشان داد كه هوشياري ملتهاي منطقه، بسا بيشتر از آن است كه اجازه بدهند تجربة انقلاب ربوده شدة ايران تكرار شود. آنها در مقابل ارتجاع ديني و بنيادگرايي، قد علم كردند و قيمت آن را ميپردازند.
هر چند آخوندهاي حاكم بر ايران و متحدانشان، يعني هلال افراطيگري و ارتجاع در منطقه، هنوز دست از توطئه برنداشتهاند؛ اما بنيادگرايي وارتجاع در شمال آفريقا، شكستهاي سختي از جبهة دموكراسي دريافت كرده است. مردم مصر با قيامشان در 30 ژوئن سال گذشته، از افتادن مهمترين كشور جهان عرب، به مسيري كه رژيم ولايت فقيه در ايران ميخواست، جلوگيري كردند.
اما در سوريه و عراق، خامنهاي و رژيمش بهنحو ديگري عمل كردند. از آنجا كه سقوط ديكتاتوري در اين دو كشور، تعادل را بهنحو خردكنندهيي عليه رژيم ايران درهم ميريزد، اين رژيم با دخالت همهجانبة نظامي، اطلاعاتي و تروريستي تلاش كرده و ميكند از تحقق دموكراسي جلوگيري كند.
در سوريه، خامنهاي و اسد شقاوت را به بالاترين حد رساندهاند. 200 هزار شهيد و 11 ميليون يعني نزديك به نيمي از جمعيت كشور آواره شدهاند. اما در مقابل، مردم سوريه و ارتش آزادي، به نبرد جانانهيي دست زدهاند و روحيه و پايداري و شجاعت بينظيري از خود نشان دادهاند.
رژيم ولايت فقيه هر چند درد و رنج مردم سوريه را طولاني كرده، اما خود نيز در سوريه به تله افتاده است. نه راه پس دارد و نه راه پيش...، بلكه دچار چنان بنبستي است كه جز شكست كامل، چشماندازي ندارد.
در عراق در همين ايام، مهمترين تحول، بهار بازيافتة عرب، جريان دارد. عراق، از ديرباز مهمترين سكوي ملاها براي گسترش بنيادگرايي و تروريسم بوده است. اين، انگيزش رژيم ايران از جنگ ضدميهني 8 ساله بود.
بعد از سال 2003 آمريكا عراق را در سيني طلايي به رژيم ايران هديه كرد. در سال 84، كار به آنجا رسيد كه پورمحمدي وزير كنوني دادگستري در كابينه آخوند روحاني، كه آن زمان وزير كشور احمدينژاد بود، سرخوش از تقلبات كلان، گفت: «از صندوقهاي رأي در بغداد و استانهاي عراق» شعارهاي ما بيرون ميآيد! او اين را «گواهي بر تحقق» اين گفتة خميني دانست كه «راه قدس ازطريق كربلا ميگذرد»!
در خرداد 85، بيش از 5 ميليون و 200 هزار مردم عراق دربيانيهيي درباره تهديدهاي رژيم ايران و ضرورت خلع يد از رژيم، گفتند: «مردم عراق از دخالتها و جنگ پنهان و اشغال اعلام نشدة رژيم ايران، به ستوه آمدهاند».
آنها گفتند: «رژيم ايران در وزارتخانهها و ارگانهاي امنيتي و مؤسسات خدماتي عراق، به نحوي حيرتآور نفوذ كرده است. حكام ايران خواهان هژموني براين منطقه از جهان هستند. آنها عراق را به شكارگاه و جبهة مقدم جنگ خود با جامعة بينالمللي تبديل كردهاند. زيرا ميخواهند تا قبل از اينكه امواج نبرد اصلي، كه مقابله بين دموكراسي و ديكتاتوري است، به داخل ايران برسد، آن را در عراق خفه كنند».
گفتند كه «تخريب مراقد امام هادي و امام عسگري و حملة برنامهريزيشدة متعاقب آن به مساجد، و كشتارخطبا و نمازگزاران، قتلهاي فجيع دستجمعي، ترورشخصيتهاي ملي و نخبگان جامعة عراق، آدمربايي و موج پايانناپذير دستگيريهاي خودسرانه و کشف زندانهاي مخفي و شکنجهگاههايي كه در آن عوامل رژيم حاکم بر ايران، به بازجويي و شکنجة فرزندان عراق ميپردازند»، دنيا را تكان ميدهد.
مردم عراق پرسيدند «آيا سلاح اتمي در دست حكام ايران، كه به گفتة آنها ضامن استراتژيكي بقاي رژيمشان ميباشد، پشتوانة جداسازي ”اقليم (نفت خيز)جنوب” در عراق هم خواهد بود»؟
دوستان عزيز!
سركوب فزاينده درعراق، خشم عظيمي را فشرده كرد كه از قيامهاي بهمن 89 تا به حال در اين جامعه، جوشان و خروشان است. از روز آزاد شدن موصل در 10 ژوئن، جهان هنوز از شوك متلاشيشدن يك ارتش عظيم، با تجهيزات پيشرفتة آمريكايي، و فروپاشي برقآساي دستگاه امنيتي جرار مالكي، بيرون نيامده است؛ دستگاهي كه ازحمايت و پشتيباني همهجانبة سپاه قم، كه آخوندها با دجالگري بر آن سپاه قدس نام گذاشتهاند، برخوردار است.
يك هفته پيش، مقالهيي از ساندي تلگراف لندن خواندم كه نوشته بود: «مقامات ارشد غربي مبهوت شدهاند و عاجزانه به درهمريختگي و انفجار اخير در عراق، زل زدهاند». نويسنده يادآوري كرده بود كه بهيادش افتاده است كه در سال 2001 جك استراو به درخواست ملايان تهران، مجاهدين خلق ايران را با برچسب تروريستي، غيرقانوني و ممنوع اعلام كرد؛ در حالي كه هيچ شواهدي براي اثبات تروريسم نداشت و عامدانه يك مقاومت برحق و مشروع را با اين برچسب آلوده كرد تا رضايت ملاها را كسب كند. زيرا موجوديت ولايت فقيه يعني حاكميت انحصاري ملايان، از جانب همين مجاهدين و مقاومت ايران تهديد ميشد.
اكنون اين سناريو، در عراق هم تكرار ميشود. مالكي و آخوندها كه موجوديت خود را در خطر ميبينند، ميخواهند شكست بزرگ خود را در عراق به حساب تروريستهاي افراطي بگذارند تا هم دخالت پاسداران و جنايت عليه بيگناهان را توجيه كنند و هم اينكه ملتمسانه، آمريكا را به بمباران مردم در مناطق آزاد شده، متقاعد كنند.
اما هر چه زمان ميگذرد، حقيقت روشنتر ميشود. آنقدر كه رهبران غربي يكي بعد از ديگري بر تقصيرات و انحصارطلبي مالكي انگشت گذاشتند و شمهيي از تعهدات و التزامات و كارهايي را كه او بايد انجام ميداد، اما عامدانه از آنها سرباز زده بود، خاطر نشان كردند. و هر يك از آنها به زباني اذعان كردند كه كنار رفتن مالكي از قدرت، نخستين قدم در راه اصلاح امور و ثبات و امنيت در عراق است.
اكنون روشن شده كه آنچه در عراق ميگذرد، نه جنگ شيعه و سني، بلكه جنگ بين مردم عراق با مالكي و رژيم ايران است. رهبران قيام اعلام كردند كه قصد اشغال بغداد را ندارند، بلكه خواهان تغيير مالكي وخلع يد از رژيم ايران هستند.
هيأت علماي مسلمين به رهبري دكتر شيخ حارث الضاري، در بيانية 12 مادهيي 12 ژوئن، خطاب به رزمندگان نوشت: «مردم عراق از 25فوريه 2011 تظاهرات مسالمتآميز در 16 شهر برگزار كردند. اما مالكي با آتش پاسخ داد. بعد از آن، تظاهرات در 6 استان شروع شد و عراقيان تحصنهايي را طي بيش از يكسال شكل دادند و خواستهاي مشروع خود را مطرح كردند. اما مالكي با آهن و آتش و با تانك و سلاح سنگين تهاجم كرد و صدها تن را كشت و زخمي كرد و در مقابل، عراقيان راهي جز پاسخ گفتن برايشان باقي نماند».
هيأت علما اعلام كرد: «ما همگي فرزندان يك كشور هستيم و با هم تلاش ميكنيم تا از تمامي عراقيان و تمامي پيروان مذاهب مختلف درعراق، رفع ظلم كنيم هيچ فرقي بين افراد و مذاهب، قائل نيستيم زيرا كه همگي، در اين خاك و آيندهيي واحد سهيم هستند....
هرگونه احراج از اقليتهاي ديني بايستي برداشته شود. حفاظت و نگهباني از اقليتها واعتقادات آنها ضروري است. شعار انقلابيون همان رهنمود پيغمبر اسلام در فتح مكه يعني بخشش و گذشت است. ... »
شيخ علي حاتم سليمان، امير عشاير دليم، خاطر نشان كرد كه «بين داعش و ارگانهاي دولتي ارتباط وجوددارد. داعش ساخت ايران است و دولت مالكي ميخواهد از آن بهعنوان بهانة مبارزه با تروريسم استفاده كند. ما در مقابل خدا و مردم دنيا از داعش بيزاري جستهايم... هدف اساسي ما اين است كه استبداد مالكي را ازبين ببريم...»
سخنگوي شوراي نظامي انقلابيون بارها گفته است: «اين انقلاب، انقلاب داعش نيست، بلكه انقلاب عشايري است كه عليه ظلم قيام كردهاند .... اين انقلاب، بهار جديد عراق براي پايان دادن به ظلم است و هيچ رابطهيي با تروريسم ندارد».
خواهران و برادران عزيز!
هفت سال پيش، رهبر مقاومت ايران مسعود رجوي، در پيامي خطاب به «كنگرة همبستگي براي صلح و آزادي» در عراق گفته بود: «صورت مسأله، تقابل وجنگ دو آلترناتيو عمده در خاك عراق …است: آلترناتيو ملايان حاكم برايران در برابر آلترناتيو عراقي. آلترناتيو رژيم فاشيستي ولايت فقيه با همة شبكهها و مزدوران و پشتيبانانش، در برابر آلترناتيو ضدفاشيست عراقي با همة جريانها و گروهها و احزاب وشخصيتهاي دموكراتيك وميهنپرست و حاميان آنها در عرصة عربي و بينالمللي».
او تآكيد كرد كه «راه حل واقعي دربرابر ارتجاع و بنيادگرايي و در برابر ديكتاتوري وفاشيسم ديني تحت نام اسلام، همانا اسلام بردبار و دموكراتيك است. مجاهدين از همين رو آنتيتز ايدئولوژيكي و سياسي و مؤثرترين وزنة اجتماعي در برابر حكومت ولايت فقيه هستند».
در سوريه، خامنهاي و اسد شقاوت را به بالاترين حد رساندهاند. 200 هزار شهيد و 11 ميليون يعني نزديك به نيمي از جمعيت كشور آواره شدهاند. اما در مقابل، مردم سوريه و ارتش آزادي، به نبرد جانانهيي دست زدهاند و روحيه و پايداري و شجاعت بينظيري از خود نشان دادهاند.
رژيم ولايت فقيه هر چند درد و رنج مردم سوريه را طولاني كرده، اما خود نيز در سوريه به تله افتاده است. نه راه پس دارد و نه راه پيش...، بلكه دچار چنان بنبستي است كه جز شكست كامل، چشماندازي ندارد.
در عراق در همين ايام، مهمترين تحول، بهار بازيافتة عرب، جريان دارد. عراق، از ديرباز مهمترين سكوي ملاها براي گسترش بنيادگرايي و تروريسم بوده است. اين، انگيزش رژيم ايران از جنگ ضدميهني 8 ساله بود.
بعد از سال 2003 آمريكا عراق را در سيني طلايي به رژيم ايران هديه كرد. در سال 84، كار به آنجا رسيد كه پورمحمدي وزير كنوني دادگستري در كابينه آخوند روحاني، كه آن زمان وزير كشور احمدينژاد بود، سرخوش از تقلبات كلان، گفت: «از صندوقهاي رأي در بغداد و استانهاي عراق» شعارهاي ما بيرون ميآيد! او اين را «گواهي بر تحقق» اين گفتة خميني دانست كه «راه قدس ازطريق كربلا ميگذرد»!
در خرداد 85، بيش از 5 ميليون و 200 هزار مردم عراق دربيانيهيي درباره تهديدهاي رژيم ايران و ضرورت خلع يد از رژيم، گفتند: «مردم عراق از دخالتها و جنگ پنهان و اشغال اعلام نشدة رژيم ايران، به ستوه آمدهاند».
آنها گفتند: «رژيم ايران در وزارتخانهها و ارگانهاي امنيتي و مؤسسات خدماتي عراق، به نحوي حيرتآور نفوذ كرده است. حكام ايران خواهان هژموني براين منطقه از جهان هستند. آنها عراق را به شكارگاه و جبهة مقدم جنگ خود با جامعة بينالمللي تبديل كردهاند. زيرا ميخواهند تا قبل از اينكه امواج نبرد اصلي، كه مقابله بين دموكراسي و ديكتاتوري است، به داخل ايران برسد، آن را در عراق خفه كنند».
گفتند كه «تخريب مراقد امام هادي و امام عسگري و حملة برنامهريزيشدة متعاقب آن به مساجد، و كشتارخطبا و نمازگزاران، قتلهاي فجيع دستجمعي، ترورشخصيتهاي ملي و نخبگان جامعة عراق، آدمربايي و موج پايانناپذير دستگيريهاي خودسرانه و کشف زندانهاي مخفي و شکنجهگاههايي كه در آن عوامل رژيم حاکم بر ايران، به بازجويي و شکنجة فرزندان عراق ميپردازند»، دنيا را تكان ميدهد.
مردم عراق پرسيدند «آيا سلاح اتمي در دست حكام ايران، كه به گفتة آنها ضامن استراتژيكي بقاي رژيمشان ميباشد، پشتوانة جداسازي ”اقليم (نفت خيز)جنوب” در عراق هم خواهد بود»؟
دوستان عزيز!
سركوب فزاينده درعراق، خشم عظيمي را فشرده كرد كه از قيامهاي بهمن 89 تا به حال در اين جامعه، جوشان و خروشان است. از روز آزاد شدن موصل در 10 ژوئن، جهان هنوز از شوك متلاشيشدن يك ارتش عظيم، با تجهيزات پيشرفتة آمريكايي، و فروپاشي برقآساي دستگاه امنيتي جرار مالكي، بيرون نيامده است؛ دستگاهي كه ازحمايت و پشتيباني همهجانبة سپاه قم، كه آخوندها با دجالگري بر آن سپاه قدس نام گذاشتهاند، برخوردار است.
يك هفته پيش، مقالهيي از ساندي تلگراف لندن خواندم كه نوشته بود: «مقامات ارشد غربي مبهوت شدهاند و عاجزانه به درهمريختگي و انفجار اخير در عراق، زل زدهاند». نويسنده يادآوري كرده بود كه بهيادش افتاده است كه در سال 2001 جك استراو به درخواست ملايان تهران، مجاهدين خلق ايران را با برچسب تروريستي، غيرقانوني و ممنوع اعلام كرد؛ در حالي كه هيچ شواهدي براي اثبات تروريسم نداشت و عامدانه يك مقاومت برحق و مشروع را با اين برچسب آلوده كرد تا رضايت ملاها را كسب كند. زيرا موجوديت ولايت فقيه يعني حاكميت انحصاري ملايان، از جانب همين مجاهدين و مقاومت ايران تهديد ميشد.
اكنون اين سناريو، در عراق هم تكرار ميشود. مالكي و آخوندها كه موجوديت خود را در خطر ميبينند، ميخواهند شكست بزرگ خود را در عراق به حساب تروريستهاي افراطي بگذارند تا هم دخالت پاسداران و جنايت عليه بيگناهان را توجيه كنند و هم اينكه ملتمسانه، آمريكا را به بمباران مردم در مناطق آزاد شده، متقاعد كنند.
اما هر چه زمان ميگذرد، حقيقت روشنتر ميشود. آنقدر كه رهبران غربي يكي بعد از ديگري بر تقصيرات و انحصارطلبي مالكي انگشت گذاشتند و شمهيي از تعهدات و التزامات و كارهايي را كه او بايد انجام ميداد، اما عامدانه از آنها سرباز زده بود، خاطر نشان كردند. و هر يك از آنها به زباني اذعان كردند كه كنار رفتن مالكي از قدرت، نخستين قدم در راه اصلاح امور و ثبات و امنيت در عراق است.
اكنون روشن شده كه آنچه در عراق ميگذرد، نه جنگ شيعه و سني، بلكه جنگ بين مردم عراق با مالكي و رژيم ايران است. رهبران قيام اعلام كردند كه قصد اشغال بغداد را ندارند، بلكه خواهان تغيير مالكي وخلع يد از رژيم ايران هستند.
هيأت علماي مسلمين به رهبري دكتر شيخ حارث الضاري، در بيانية 12 مادهيي 12 ژوئن، خطاب به رزمندگان نوشت: «مردم عراق از 25فوريه 2011 تظاهرات مسالمتآميز در 16 شهر برگزار كردند. اما مالكي با آتش پاسخ داد. بعد از آن، تظاهرات در 6 استان شروع شد و عراقيان تحصنهايي را طي بيش از يكسال شكل دادند و خواستهاي مشروع خود را مطرح كردند. اما مالكي با آهن و آتش و با تانك و سلاح سنگين تهاجم كرد و صدها تن را كشت و زخمي كرد و در مقابل، عراقيان راهي جز پاسخ گفتن برايشان باقي نماند».
هيأت علما اعلام كرد: «ما همگي فرزندان يك كشور هستيم و با هم تلاش ميكنيم تا از تمامي عراقيان و تمامي پيروان مذاهب مختلف درعراق، رفع ظلم كنيم هيچ فرقي بين افراد و مذاهب، قائل نيستيم زيرا كه همگي، در اين خاك و آيندهيي واحد سهيم هستند....
هرگونه احراج از اقليتهاي ديني بايستي برداشته شود. حفاظت و نگهباني از اقليتها واعتقادات آنها ضروري است. شعار انقلابيون همان رهنمود پيغمبر اسلام در فتح مكه يعني بخشش و گذشت است. ... »
شيخ علي حاتم سليمان، امير عشاير دليم، خاطر نشان كرد كه «بين داعش و ارگانهاي دولتي ارتباط وجوددارد. داعش ساخت ايران است و دولت مالكي ميخواهد از آن بهعنوان بهانة مبارزه با تروريسم استفاده كند. ما در مقابل خدا و مردم دنيا از داعش بيزاري جستهايم... هدف اساسي ما اين است كه استبداد مالكي را ازبين ببريم...»
سخنگوي شوراي نظامي انقلابيون بارها گفته است: «اين انقلاب، انقلاب داعش نيست، بلكه انقلاب عشايري است كه عليه ظلم قيام كردهاند .... اين انقلاب، بهار جديد عراق براي پايان دادن به ظلم است و هيچ رابطهيي با تروريسم ندارد».
خواهران و برادران عزيز!
هفت سال پيش، رهبر مقاومت ايران مسعود رجوي، در پيامي خطاب به «كنگرة همبستگي براي صلح و آزادي» در عراق گفته بود: «صورت مسأله، تقابل وجنگ دو آلترناتيو عمده در خاك عراق …است: آلترناتيو ملايان حاكم برايران در برابر آلترناتيو عراقي. آلترناتيو رژيم فاشيستي ولايت فقيه با همة شبكهها و مزدوران و پشتيبانانش، در برابر آلترناتيو ضدفاشيست عراقي با همة جريانها و گروهها و احزاب وشخصيتهاي دموكراتيك وميهنپرست و حاميان آنها در عرصة عربي و بينالمللي».
او تآكيد كرد كه «راه حل واقعي دربرابر ارتجاع و بنيادگرايي و در برابر ديكتاتوري وفاشيسم ديني تحت نام اسلام، همانا اسلام بردبار و دموكراتيك است. مجاهدين از همين رو آنتيتز ايدئولوژيكي و سياسي و مؤثرترين وزنة اجتماعي در برابر حكومت ولايت فقيه هستند».
دوستان عزيز!
در كشورهاي اسلامي، يعني همه كشورهاي اسلامي، از مصر تا عراق و افغانستان، راه حل، اسلام حقيقي، اسلام محمدي، يعني همان اسلام بردبار و دموكراتيك است كه به گفتة قرآن اكراه و اجباري در آن نيست. با اين شاخص و با اين اسلام، به خوبي ميتوان دريافت كه مشكل، نه در عراق و نه در هيچ كجاي منطقه، چيزي جز شرارتها و تبهكاري رژيم ولايت فقيه نيست.
راستي چه طرفي در يمن و بحرين و افغانستان در حال تحريك و دستاندازي است؟ رژيم ولايت فقيه.
چه طرفي دائما به فلسطينيها ضربه ميزند و در سالهاي اخير عامل اصلي انقسام بوده است؟ رژيم ولايت فقيه.
چه كسي است كه به گفته سخنگوي دولت بحرين «بيش از صد راديو و تلويزيون فرقهيي را تأمين ميكند كه هدفش سمپاشي در منطقه است»؟ روشن است رژيم ولايت فقيه.
چه كسي جز ملايان حاكم بر ايران 35 سال است به طور مستمر، به ايجاد جنگ مذهبي و فرقهيي و دامنزدن به آن در منطقه مشغول است و به ديگر كشورها دستاندازي و تجاوز ميكند؟
بگذاريد من بار ديگر تأكيد كنم، اولين قدم و مهمترين قدم براي پايان دادن به اين وضعيت، سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار يك نظام مردمي و دموكراتيك در ايران است. ايران آينده، مبشر دوستي و برادري و صلح در منطقه است. مصالح مردم ايران در همبستگي با همسايگان و برادران مسلمان و عربشان ميباشد و بدون شك در ايران فردا، ما قادر خواهيم بود با روح اخوت بر همة مسائل باقيمانده از قبل فائق شويم و همة اختلافات را با گفتگو و برادري حل كنيم. ما با هم ميتوانيم منطقهيي خالي از خصومت و اختلاف و به تبع آن منطقهيي قدرتمند و پيشرفته داشته باشيم.
براي رسيدن به چنين وضعيتي، من سال گذشته در همين جا و در همين ايام، پيشنهاد تشكيل يك جبهة واحد در برابر افراطيگري و بنيادگرايي بهسركردگي رژيم ايران و دولت دستنشاندهاش در عراق و رژيم سوريه را ارائه كردم؛ جبههيي كه تنها راه دور كردن منطقه از جنگهاي خونبار فرقهيي است.
خوشحالم كه ما با هم در اين يك سال گامهاي مهمي در اين جهت برداشتهايم. اين نشان ميدهد كه ما و خلقهايمان و همة مسلمانان، بيش از پيش، نيازمند تحكيم و شكل دادن به اين جبهة واحد هستيم. اين، راهنمايي خدا در قرآن است:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّه مَثْنَى وَفُرَادَى
و در ادامه همين آيات، بشارت حق و پيروزي آمده است كه : قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
بله، ما در برابر صدور تروريسم و بنيادگرايي و ارتجاع، و اسلام و انقلابي كه ولايت فقيه آن را ربوده است، در يك جبهة واحد با مردم سوريه، عراق، لبنان، فلسطين و افغانستان و ديگر كشورهاي آفريقايي و آسيايي، سرنوشت مشترك و منافع حياتي ايدئولوژيك و سياسي و اجتماعي و تاريخي داريم.
اجازه بدهيد در همين جا به همة دولتهاي منطقه بگويم در حالي كه حاكمان ايران براي گسترش جنگ شوم خود و نابودي كل منطقه، خيز برداشتهاند، تعلل و درنگ در مقابل آنها فاجعهبار است.
زمان آن است كه اين رژيم را به كلي طرد كنيد، مناسبات سياسي و اقتصادي خود با آن را متوقف سازيد، عوامل و وابستگان آن را از كشورهاي خود اخراج كنيد و پايگاههاي اطلاعاتي و تروريستي آن را برچينيد. و زمان آن است كه از پايداري مجاهدان آزادي در ليبرتي، كه قيمت سنگين مبارزه با دشمن اصلي تمام منطقه را ميپردازند، حمايت كنيد.
از خداي بزرگ، مسئلت ميكنم در ماه مبارك رمضان ملتهاي ما را قرين بركت و رحمت خود سازد و فطر آزادي تمامي ملتهاي منطقه هرچه زودتر فرا برسد.
والسلام عليكم ورحمةالله وبركاته.
در كشورهاي اسلامي، يعني همه كشورهاي اسلامي، از مصر تا عراق و افغانستان، راه حل، اسلام حقيقي، اسلام محمدي، يعني همان اسلام بردبار و دموكراتيك است كه به گفتة قرآن اكراه و اجباري در آن نيست. با اين شاخص و با اين اسلام، به خوبي ميتوان دريافت كه مشكل، نه در عراق و نه در هيچ كجاي منطقه، چيزي جز شرارتها و تبهكاري رژيم ولايت فقيه نيست.
راستي چه طرفي در يمن و بحرين و افغانستان در حال تحريك و دستاندازي است؟ رژيم ولايت فقيه.
چه طرفي دائما به فلسطينيها ضربه ميزند و در سالهاي اخير عامل اصلي انقسام بوده است؟ رژيم ولايت فقيه.
چه كسي است كه به گفته سخنگوي دولت بحرين «بيش از صد راديو و تلويزيون فرقهيي را تأمين ميكند كه هدفش سمپاشي در منطقه است»؟ روشن است رژيم ولايت فقيه.
چه كسي جز ملايان حاكم بر ايران 35 سال است به طور مستمر، به ايجاد جنگ مذهبي و فرقهيي و دامنزدن به آن در منطقه مشغول است و به ديگر كشورها دستاندازي و تجاوز ميكند؟
بگذاريد من بار ديگر تأكيد كنم، اولين قدم و مهمترين قدم براي پايان دادن به اين وضعيت، سرنگوني رژيم آخوندي و استقرار يك نظام مردمي و دموكراتيك در ايران است. ايران آينده، مبشر دوستي و برادري و صلح در منطقه است. مصالح مردم ايران در همبستگي با همسايگان و برادران مسلمان و عربشان ميباشد و بدون شك در ايران فردا، ما قادر خواهيم بود با روح اخوت بر همة مسائل باقيمانده از قبل فائق شويم و همة اختلافات را با گفتگو و برادري حل كنيم. ما با هم ميتوانيم منطقهيي خالي از خصومت و اختلاف و به تبع آن منطقهيي قدرتمند و پيشرفته داشته باشيم.
براي رسيدن به چنين وضعيتي، من سال گذشته در همين جا و در همين ايام، پيشنهاد تشكيل يك جبهة واحد در برابر افراطيگري و بنيادگرايي بهسركردگي رژيم ايران و دولت دستنشاندهاش در عراق و رژيم سوريه را ارائه كردم؛ جبههيي كه تنها راه دور كردن منطقه از جنگهاي خونبار فرقهيي است.
خوشحالم كه ما با هم در اين يك سال گامهاي مهمي در اين جهت برداشتهايم. اين نشان ميدهد كه ما و خلقهايمان و همة مسلمانان، بيش از پيش، نيازمند تحكيم و شكل دادن به اين جبهة واحد هستيم. اين، راهنمايي خدا در قرآن است:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّه مَثْنَى وَفُرَادَى
و در ادامه همين آيات، بشارت حق و پيروزي آمده است كه : قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
بله، ما در برابر صدور تروريسم و بنيادگرايي و ارتجاع، و اسلام و انقلابي كه ولايت فقيه آن را ربوده است، در يك جبهة واحد با مردم سوريه، عراق، لبنان، فلسطين و افغانستان و ديگر كشورهاي آفريقايي و آسيايي، سرنوشت مشترك و منافع حياتي ايدئولوژيك و سياسي و اجتماعي و تاريخي داريم.
اجازه بدهيد در همين جا به همة دولتهاي منطقه بگويم در حالي كه حاكمان ايران براي گسترش جنگ شوم خود و نابودي كل منطقه، خيز برداشتهاند، تعلل و درنگ در مقابل آنها فاجعهبار است.
زمان آن است كه اين رژيم را به كلي طرد كنيد، مناسبات سياسي و اقتصادي خود با آن را متوقف سازيد، عوامل و وابستگان آن را از كشورهاي خود اخراج كنيد و پايگاههاي اطلاعاتي و تروريستي آن را برچينيد. و زمان آن است كه از پايداري مجاهدان آزادي در ليبرتي، كه قيمت سنگين مبارزه با دشمن اصلي تمام منطقه را ميپردازند، حمايت كنيد.
از خداي بزرگ، مسئلت ميكنم در ماه مبارك رمضان ملتهاي ما را قرين بركت و رحمت خود سازد و فطر آزادي تمامي ملتهاي منطقه هرچه زودتر فرا برسد.
والسلام عليكم ورحمةالله وبركاته.